
تعداد بازدید: 1975
انتقاد واژه ای بسیار پیچیده است و معنای متعدد و گوناگون دارد. در زبان زیبایی شناسان که درباره هنر و نقد هنر صاحبنظرند، و در زبان منتقدان هنر، انتقاد به اموری دامنه دارتر از داوری صرف دلالت دارد. موریس وایتس، زیبایی شناس علاقه مند به نقد هنر، برای کسب اطلاع بیشتر، با بررسی این که منتقدان به هنگام نقد هنر چه می کنند، به جست و جوی وسیعتری دست زد. او برای نمونه، تمامی نقدهایی را که درباره هملت شکسپیر نوشته شده بود مطالعه کرد . وایتس پس از مطالعه همه کتابهای نقد که در سالهای متمادی درباره هملت نوشته شده بود، به این نتیجه رسید که منتقدان وقتی نقد می نویسند، یک یا چند مورد از موارد چهارگانه زیر را مد نظر قرار می دهند: آنها اثر هنری را توصیف، تفسیر و ارزیابی می کنند. بعضی از منتقدان اصولا به نقد توصیفی می پردازند، عده ایی دیگر توصیف می کنند اما عمدتا به عنوان وسیله ایی برای برای پیشبرد تفسیرهایشان، و تعدادی هم هر چهار مورد را به کار می بندند. وایتس درباره نقد نتیجه گیری هایی می کند، مهمترین نکته این که هر یک از این موارد چهارگانه جانشین نقد می شود و ارزیابی الزاما بخش ضروری نقد نیست. او دریافت که منتقدانی هملت را ، بی آن که در مورد آن داوری کنند نقد کرده اند.
وقتی منتقدان اقدام به نقد می کنند دست به کاری بیش از بیان خوشایندها و بدآیندها می زنند، کاری بیش از تایید یا رد یک اثر هنری. منتقدان آثار هنری را مورد قضاوت، گاهی منفی، قرار می دهند، اما بیشتر اوقات قضاوت آن ها بیش از آن چه منفی باشد، مثبت است: همانطور که رنه ریکارد می گوید: « چرا باید آنچه را که از آن بدمان می آید عمومیت بدهیم؟ »
هنگامی که شلد هال با اثری مواجه می شود که از آن خوشش نمی آید، چندین پرسش برای خود مطرح می کند: « اگر من می خواستم این اثر را به وجود بیاورم، چه می کردم ؟ » این یکی از از سوال های کاری من درباره اثر هنری است ( نه اینکه واقعا توان انجام این کار را داشته باشم ، بلکه صرفا یک فرض است. ) فرمول منصفانه ام نسبت به اثری که در نظرم ناخوشایند جلوه می کند این است که از خودم بپرسم: « اگر این اثر مورد پسندم بود ، از چه چیزش خوشم می آمد؟ هنگامی که نتوانم خودم را جای یکی از هواداران یا حتی هوادارن احتمالی آن اثر بگذارم، می کوشم مجسم کنم که چگونه آدمی می تواند طرفدار چنین اثری باشد . »
به اعتقاد مایکل فین گولد، متاسفانه نقد تئاتر در نیویورک سیتی به گونه ای است که نه فقط مشوق مردم برای رفتن به تئاتر نمی شود، بلکه آنها را از این کار منصرف می کند، و در ادامه اظهار می دارد: « همان طور هر منتقدی می داند، ارزیابی مثبت و مستدل به مراتب از انتقاد تند و بی پایه دشوارتر است. »
ابیگل سولومون گودو، که اغلب درباره عکاسی قلم می زند، می گوید در مواردی که کاملا روشن است اثری بی ارزش است باید بی ارزش خواند، اما به نظر او طرح پرسش هایی درباره مفهوم اثر سودمند تر از پرسش هایی درباره ارزش زیبایی شناسی آن است.
شلد هال می پرسد: « به عنوان منتقد، در گالری چه می کنم ؟ » پاسخ می دهد: « می آموزم ، بالا و پایین می روم ، پرسه می زنم، اگر جراتش را داشته باشم، اشیاء را لمس می کنم، ودر ضمن، در ذهنم پرسش هایی را مطرح می سازم و پاسخ هایشان را شکل می بخشم تا وقتی که ذهن و حواسم کم و بیش به توافق برسند، یا آنکه خستگی بر من چیره شود.»
ادموند فلدمن، مورخ و مدرس هنر، درباره نقد هنر مطلب فراوان نوشته است و آن را « صحبتی با بصیرت درباره هنر » می نامد . او به ارزیابی، یا داوری اثر هنری کم بها می دهد و می گوید در روند نقد اهمیت دارد .
ا.دی. کولمن منتقد پیشرو و پرکار در عکاسی امروز کار خود را «تقطیع تصاویر عکاسی با کلمات » می خواند. او می افزاید: « من تنها از نزدیک به درون همه انواع تصویر عکاسی نگاهی می اندازم و با دقت سعی می کنم احساسی را که در من بر می انگیزد یا آنچه به ذهنم می رسد و یا از آن ها دریافت می کنم، با کلمات بیان کنم . »
موریس وایتس نقد را چنین تعریف می کند: « شکلی از سخن گفتن سنجیده درباره اثر هنری . استفاده از زبانی که برای آسان ساختن و وسعت دادن به درک هنر طراحی شده است. »
در این مطلب از واژه نقد به معنای قضاوت منفی استفاده نشده است، بلکه به حوزه گسترده تری از فعالیت ها اشاره دارد و به این تعریف وفادار می ماند : نقد سخن گقتن آگاهانه درباره هنر به منظور بالا بردن فهم و ارزیابی است. شناخت هنر است. این تعریف، همه شکل های هنر مانند رقص، موسیقی، شعر، نقاشیو عکاسی را در بر می گیرد. « سخن گفتن » شامل گفتار و نوشتار است. « آگاهانه » صفتی است که نقد را از گفتار صرف و اظهارنظر غیرآگاهانه درباره هنر مجزا می کند . همه نوشته ها درباره هنر نقد به حساب نمی آید و مثلا برخی مقاله های به ظاهر هنری گزارش نویسی است تا نقد، در واقع گزارش خبری درباره هنرمندان و رویدادهای جهان هنر است تا تحلیل نقادانه .
یکی از راه های آگاه شدن از هنر، اندیشیدن نقادانه درباره آن است. نقد وسیله ای است که نهایتا به فهم و ارزیابی عکس می انجامد. برخی اوقات پاسخ دقیقا سنجیده درباره یک عکس ممکن است به ارزیابی منفی یا نفی آگاهانه آن منجر شود. هرچند غالبا، مخصوصا در مورد اثر عکاسان برجسته و هنرمندانی که از عکس ها استفاده می کنند، توجه نقادانه و دقیق به یک عکس یا عکسها منجر به چیزی شود که هری برودی، فیلسوفی که به آموزش زیبایی شناسی می پردازد، آن را « برخورد روشنگر » برودی مفهومی مرکب است که اندیشه را با احساس در هم می آمیزد. او یاد آوری می کند که اندیشه و احساس اجزائی ضروری هستند که الزاما در هم می آمیزند تا به درک و ارزیابی منجر شود. نقد تلاش بی روح فکری نیست.
منبع : کتاب نقد عکس – نویسنده تری برت – ترجمه اسماعیل عباسی و کاوه میرعباسی
استفاده از این مطلب با ذکر منبع بلامانع است.